حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي1 |
دين و انديشه |
نوشته شده توسط محمد |
قسمت اول |
بازخواني يك خاطره(كاپيتولاسيون و شديدترين موضعگيري امام عليه آمريكا) |
دين و انديشه |
نوشته شده توسط محمد |
بازخواني يك خاطره
كاپيتولاسيون و شديدترين موضعگيري امام عليه آمريكا در شرايطي كه توده مردم و حوزه هاي علميه هيچگونه اطلاعي از مفهوم و ماهيت كاپيتولاسيون نداشتند و تا قبل از اين كه امام عليه آن موضع گيري كنند حتي اين كلمه هنوز به گوشمان نخورده بود تا چه رسد اطلاعي از خبر لايحه و تصويب آن براي جامعه مطرح باشد . حضرت امام به محض اطلاع از موضوع در تاريخ چهارم آبان 1343 با صدور اعلاميه اي كوبنده ضمن تبيين و افشاي اين جنايت ننگين به شدت عليه آمريكا و خيانت رژيم وابسته آن موضع گيري كردند . در صدر آن اعلاميه آيه «لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا» قرار گرفته بود تا آن زمان در جامعه نه توجهي به «احكام » صريح و قاطع قرآن در زمينه مسائل سياسي وجود داشت و نه «موضوعات » مورد توجه بود . استناد امام به «حكم » صريح و روشن نفي هميشگي و ابدي سلطه كفار بر مؤمنان از يك سو و افشاگري و تبيين ماهيت كاپيتولاسيون به عنوان روشن ترين و در عين حال زشت ترين نمونه از «موضوع » و مصداق سلطه كفار بر مؤمنين و پافشاري قاطع بر نفي آن به حكم قرآن، جهش بزرگي را در بيداري جامعه اسلامي و بخصوص حوزه هاي علميه در جهت تصحيح و تعميق نگرش نسبت به قرآن و منابع اسلامي و همچنين موضوع شناسي و شناخت مسائل سرنوشت سياسي و اجتماعي به وجود آورد .
سخنراني امام عليه كاپيتولاسيون با اين كه اعلاميه مكتوب امام درباره كاپيتولاسيون شايد مفصل ترين و كوبنده ترين اعلاميه امام تا آن زمان و اين مطلب موضوعا و حكما به طور كامل در آن بيان شده بود و عليرغم قطعيت خطر دستگيري مجدد، امام به اعلاميه اكتفاء نكرد و به خاطر اهميت مطلب، همزمان مهمترين سخنراني خودشان را نيز درباره همين موضوع ايراد كردند و اين سخنراني در واقع آخرين سخنراني امام در ايران تا زمان بازگشت پيروزمندانه به وطن بود و بالاخره بعد از چهارده سال و اندي به كوتاه كردن دست آمريكا از ايران و شكستن حيثيت امريكا در جهان انجاميد . اين سخنراني تاريخي را امام در منزلشان واقع در يخچال قاضي قم ايراد كردند . روز سخنراني چهارم آبان بود كه در آن سال مصادف با 20 جمادي الثاني 1384 كه سالروز ولادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و همچنين سالروز تولد حضرت امام بود . بنده در آن روز از صبح زود در منزل امام حضور داشتم انبوهي از جمعيت از اقشار مختلف از قم و شهرستان ها به طرف منزل امام سرازير شده بود . تراكم جمعيت در حياط و اتاقهاي منزل امام فوق العاده و نفس گير بود براي اولين بار بلندگوهاي متعدد در امتداد كوچه هاي اطراف تا كوچه آقازاده و مسجد سلماسي و ميدان بيمارستان فاطميه نصب شده بود و تمام منطقه اطراف منزل امام و باغي كه در ضلع جنوبي منزل امام قرار داشت، آكنده از جمعيت بود . مهمتر از كميت جمعيت، كيفيت و عشق آتشيني بود كه مردم به امام داشتند عشق مودت عجيبي كه خداوند در دل مردم نسبت به امام انداخته بود . بعد از آزادي امام در فروردين سال 43 اندروني منزل امام توام با بيروني سابق تبديل به بيروني شد و خانه اي كه متصل به ضلع شمالي منزل امام بود به صورت اجاره به عنوان اندروني مورد استفاده ايشان قرار گرفت و طبعا دري بين دو خانه احداث شده بود راهرو اتاقهاي ضلع شمالي خانه امام از طريق دالان پشت اتاقها است و پنجره اتاقها رو به حياط و با ارتفاع حدود 5/1 متر از كف حياط است . امام در اتاق مياني كه پنجره اش مشرف به حياط است نشستند و مهمترين سخنراني شان را عليه كاپيتولاسيون ايراد كردند . بنده در فاصله 5/1 متري جلوي امام در ميان جمعيت ايستاده و شاهد جالب ترين و شگفت انگيزترين حادثه در آن روزگار بودم . هم به دليل تراكم جمعيت، مجال نشستن نبود، و همه ايستاده بودند و هم در آن روز منزل و محضر مرجعيت اسلام به جاي «مجلس » «مقام » بود يعني اين كه همه قيام كرده بودند تا موعظه الهي «ان تقوموا لله » را تحقق بخشند .
در چنين شرايطي مردمي كه يك پارچه عشق و شوق بودند، بي صبرانه آماده گوش دادن و دل سپردن به سخنان امام بودند . امام سخنان خود را بعد از بسم الله با «انا لله و انا اليه راجعون » آغاز كرد، نام خدا و جمله «استرجاع » از زبان بنده خالص خدا و آهنگ دلنشيني كه از دل برمي خاست و در اعماق دل مي نشست، دلها را براي دريافت حقايق مهياتر و لطيف تر كرد، اولين جملات امام دلها را آتش زد: «من تاثرات قلبي خودم را نمي توانم اظهار كنم . قلب من در فشار است . اين چند روزي كه مسائل اخير ايران را شنيده ام خوابم كم شده، ناراحت هستم . قلبم در فشار است با تاثرات قلبي روزشماري مي كنم كه چه وقت مرگ پيش بيايد . ايران ديگر عيد ندارد، عيد ايران را عزا كردند . عزا كردند و چراغاني كردند . عزا كردند و دسته جمعي رقصيدند ما را فروختند . استقلال ما را فروختند و باز هم چراغاني كردند . . .» جمعيت با شنيدن هر جمله اي از اين جملات گريه مي كردند گريه اي كه فرياد آن آسمان را پر كرده بود انگار در و ديوار شيون مي كرد . شدت گريه توام با فرياد مردم به حدي بود كه امام به ناچار بين جملات مكث مي كرد و با اين حال كلماتي از امام در همهمه گريه ها و غلغله فرياد، محو شد . به طور طبيعي اين جملات در عين حال كه احساسات را به شدت و در حد اعلا برانگيخت، مردم را به تعقل و تدبر بيشتر واداشت تا ببينند چه شده است كه امام براي مرگ خود روزشماري مي كند و در همين جا بلافاصله امام به بيان عمق فاجعه پرداختند از پيمان وين، استقراض از آمريكا، كاپيتولاسيون مستشاران نظامي آمريكا و . . . گفتند و آنگاه كه به نقش روحانيت و مساله وحدت اشاره داشتند باز هم با گفتن: «امروز . . . دست طلاب را هم مي بوسم من امروز دست بقال را هم مي بوسم » بار ديگر احساسات و عشق مردم را مشتعل كرد و باز هم مردم اشك شوق ريختند و فرياد عشق كشيدند و در ادامه وقتي از تسليم ناپذيري در برابر آمريكا از پرده دل فرياد مي زد كه «آن آقاياني كه مي گويند كه بايد خفه شد! اينجا هم بايد خفه شد؟ اينجا هم خفه بشويم؟ ما را بفروشند و خفه بشويم؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشويم؟ والله گناهكار است كسي كه داد نزند والله مرتكب كبيره است كسي كه فرياد نكند» باز هم مردم به شدت گريه كردند و از ته دل فرياد كشيدند و امام ادامه داد كه: «اي سران اسلام به داد اسلام برسيد اي علماي نجف به داد اسلام برسيد اي علماي قم، به داد اسلام برسيد، رفت اسلام » و در اينجا بود كه احساسات و گريه مردم به اوج رسيد گريه اي كه به عمرم نديده بودم . بعد از سخنراني امام درباره كاپيتولاسيون، انتظار برخورد شديد رژيم با حضرت امام قطعي بود . طي چند ماهي كه امام بعد از آزادي از حبس و حصر در قم حضور داشتند هرچند سلطه پليسي رژيم سفاك پهلوي بخصوص در قالب ساواك بر تمام ايران سايه افكنده بود اما آزادي امام كه به نوعي ترسيم كننده عقب نشيني رژيم بود و حضور و استقرار مقتدرانه و شجاعانه امام بر مسند رهبري جامعه اسلامي و سخنراني ها و اعلاميه هاي پي در پي ايشان، وضعيتي شبيه زمان بازگشت حضرت امام از پاريس به كشور را در سطحي رقيق و خفيف به خصوص در شهر قم به وجود آورده بود . طي اين مدت كه نزديك به هشت ماه طول كشيد در قم تقريبا وضعيت معكوس قبل از آن را داشت تا قبل از آزادي امام به خصوص طي ده ماهي كه امام در حبس و حصر بودند حاكميت پليسي رژيم بر قم آشكار بود ولي جريان نهضت پنهان بود در حالي كه در مدتي كه امام به قم بازگشتند جريان نهضت آشكار و حاكميت رژيم تا حد زيادي پنهان و كم رنگ بود . مخصوصا سخنراني چهارم آبان امام تمام هيبت رژيم و پشتيبان اصلي آن يعني آمريكا را شكست و آنگاه كه براي اولين بار به طور آشكار از موضع «ولايت » در اين سخنراني درباره نمايندگاني كه در مجلس شوراي ملي به كاپيتولاسيون راي دادند، فرمودند: «آنها وكيل نيستند، دنيا بداند اينها وكيل ايران نيستند، اگر هم بودند من عزلشان كردم » نكته سنجان از دوست و دشمن دريافتند كه اين نوع سخن گفتن صرفا از موضع مرجعيت تقليد و بيان احكام فقهيه نيست، و اگرچه امام بحث نظري ولايت فقيه را حدود نج سال بعد در نجف اشرف مطرح كردند، ليكن عملا نهضت و رهبري آن بر مبناي نگرش و جايگاه ولايت فقيه شكل گرفته بود و جمله «من عزلشان كردم » در مورد نمايندگان مزبور جلوه اي آشكار از حكم ولايي بود نه بيان يك فتوا . قابل پيش بيني بود كه اگر اين وضعيت ادامه پيدا مي كرد با اوج گيري و گسترش نهضت در سطوح مختلف جامعه در مدتي نه چندان طولاني مي توانست زمام امور را از دست حاكميت رژيم ستمشاهي خارج كند .
دستگيري و تبعيد امام بهر حال بعد از سخنراني واعلاميه امام در مورد كاپيتولاسيون كه رژيم خود را بر سر دو راهي مي ديد به ناچار دست به كار شد و در سحرگاه سيزدهم آبان 1343 مجددا امام را دستگير كرد با آن كه حقير در مدرسه فيضيه سكونت داشتم اتفاقا آن شب را در مدرسه خان در حجره يكي از دوستان بودم . وقتي براي نماز صبح برخاستيم بلافاصله متوجه شديم كه وضعيت غير عادي است و از پنجره بالاي در مدرسه مشاهده كرديم كه انبوه كماندوها و سربازان سر تا پا مسلح تمام ميدان آستانه را پر كرده بودند . حكومت نظامي برقرار شده بود در مدرسه فيضيه و مدرسه خان بسته و در محاصره نظاميان بود . واضح بود كه اين وضعيت جز به خاطر دستگيري امام نمي تواند باشد همه نگران و مضطرب، در پي كسب اطلاع از امام بوديم سرانجام از در پشت مدرسه كه به كوچه باز مي شد و ماموران از آنجا بي اطلاع، بيرون رفتيم و مطلع شديم كه امام دستگير شده است .
حاج آقا مصطفي و خوابيدن تا تهران در اينجا خالي از لطف نيست كه خاطره اي را از مرحوم حاج آقا مصطفي نقل كنم ايشان مي فرمود: «هنگامي كه ايادي بلند مرتبه رژيم همراه با تمهيدات نظامي و امنيتي شديد، مرا دستگير كردند . در حالي كه آنها به شدت نگران و مضطرب از احتمال وقوع حادثه اي غير مترقبه بودند ولي من كه ساعتهاي متوالي، تلاش و تحرك و كم خوابي را در طي روزهاي قبل از آن، تحمل كرده بودم، در همان دقايق اول خروج از قم فرصت را غنيمت شمردم و با كمال آرامش خاطر به خوابي عميق فرو رفتم و در تهران بيدار شدم! در حالي كه آنها تعجب و حيرت خود را از ديدن اين منظره نتوانستند كتمان كنند .» ترس و دلهره آنها با همه عده و عده و قدرت مطلقه شان از يك سو، و آرامش و طمانينه فرزند روح خدا در حال دستگيري و رفتن به سوي سرنوشتي نامعلوم حائز اهميت و تدبر است . چهره شگفت زده و نگاه متحير آنان گوياي اين بود كه خدايا چه مي بينيم؟ ! اين ديگر چه موجودي است، به جاي اين كه او بترسد ما مي ترسيم و به جاي اين كه ما كه در موضع قدرت وغالب هستيم در آرامش باشيم او كه دستگير شده و مغلوب است آنچنان آرامشي دارد كه به راحتي طول مسير را خوابيده تا ما او را بيدار كنيم! اين خاطره، حقير را به ياد اين جمله امام انداخت كه در اولين سخنراني عمومي كه در مسجد اعظم بعد از آزادي از حبس و حصر ايراد كردند فرمودند: «والله تا حالا نترسيده ام آن روز هم كه مي بردندم آن روز هم آنها مي ترسيدند من آنها را تسلي مي دادم كه نترسيد .» همچنين ظاهرامرحوم شهيد حاج آقا مصطفي برايم به اين مضمون از قول امام نقل كرد كه : زماني كه مرا در 15 خرداد 42 دستگير كرده بودند و به طرف تهران مي بردند اتومبيلي را كه سوار بوديم در نقطه اي از مسير اصلي خارج كردند، در آن حال احساس كردم - براي يك لحظه يقين كردم - كه مي خواهند در آنجا مرا بكشند . در آن لحظه به نفس خودم مراجعه كردم، هيچ ترسي در خود احساس نكردم .
آزادي و تبعيد حاج آقا مصطفي حاج آقا مصطفي نيز تقريبا همزمان با دستگيري امام، دستگير و به زندان تهران منتقل گرديد، ولي بعد از حدود دو ماه در 13 آبان 1343 حسب ظاهر آزاد شد و به قم بازگشت البته مسئولين رژيم گفته بودند كه بدون سر و صدا ايشان وارد قم شود و سپس در تركيه به امام ملحق شوند . ظاهرا منظور رژيم اين بود كه وانمود كند حاج آقامصطفي آزاد شده ولي به عنوان يك امتياز براي تنها نبودن امام نزد ايشان رفته است در حالي كه با توجه به نقش مؤثر حاج آقامصطفي در نهضت به خصوص در غياب امام مي بايست حاج آقا مصطفي هم تبعيد مي شد از طرفي نمي خواستند آزادي ظاهري و موقت نيز منشا تحركي در قم شود، اما عليرغم تاكيد رژيم بر ورود بدون سر و صدا به قم كه البته چون كسي هم از ورود ايشان به قم اطلاعي نداشت، پيش بيني استقبال نمي شد، حاج آقا مصطفي لدي الورود به حرم حضرت معصومه (س) آمد و در همان ساعت آية الله مرعشي نجفي در مسجد موزه كه تقريبا جزء حرم به حساب مي آيد براي درس روي منبر نشسته بودند و حاج آقا مصطفي به مسجد موزه وارد شد، حقير وقتي به مسجد موزه رسيدم كه حاج آقا مصطفي روي پله اول منبر نشسته بود و آية الله مرعشي روي پله دوم مشغول صحبت بود . در اين جلسه ورود حاج آقا مصطفي با شور وشعف گرامي داشته شد، سپس ايشان به طرف منزل حركت كرد وجمعيت حاضر و انبوه مردمي كه از ورود حاج آقا مصطفي مطلع شدند پشت سر ايشان حركت كردند بگونه اي كه طول خيابان ارم آكنده از جمعيت شد و جلسه مسجد موزه و همراهي انبوه جمعيت با حاج آقا مصطفي تا منزل تبديل به يك مانور وتظاهرات باشكوه شد و به اين ترتيب جو خفقان و اختناقي كه از دو ماه قبل با دستگيري امام و استقرار تانك ها و زره پوش ها در قم به وجود آمده بود به بهترين وجه ممكن در آن شرايط شكسته شد . بديهي است توصيف و بيان جزئيات آن روزها و ساير حوادث انقلاب و صحنه هاي زندگي حضرت امام به عهده مورخين است و حقير فقط در اين مختصر فرازهايي چند از آنچه خود در جريان بوده يا ديده ام همراه با انطباع خويش بازگو نمودم .
|
خاطرات سياسي درس آموز مقام معظم رهبري |
خاطرات سياسي درس آموز مقام معظم رهبري
نفوذ معنوي در زندانبانان در سال 1350 هجري شمسي كه قضيه جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي پيش آمد، نداي امام از نجف اشرف باعث حركتهايي در حوزه علميه مشهد گرديد و ساواك با اطلاع از اينكه همه اين تحريكها به محوريت چند نفر انجام مي پذيرد كه در راس آنها حضرت آيت الله خامنه اي است، ايشان را دستگير و روانه زندان كرد . بنده نيز به همين دليل در زندان بودم . فرداي آن روز حضرت آية الله خامنه اي كه در سلول مجاور من بود بر اثر نفوذي كه در زندانيان گذاشته بود موفق شد از سلول بيرون بيايد . ايشان وقتي مرا با آن وضع رقت بار ديدند، فرمودند: ديشب تو بودي كه ناله مي كردي؟ پاسخ دادم بله . و ادامه دادم: با همين وضع خون آلود مجبور شدم نماز صبح را براي اينكه قضا نشود بجا آورم، آيا نمازم صحيح است؟ آقا فرمودند: بهترين نمازي كه شايد در عمرت موفق به خواندن آن شدي همين دو ركعت بوده است . ديشب كه ناله هاي تو را به اين نحو مي شنيدم با خود مي گفتم: اين شخص كيست؟ يك لحظه در دلم به جده ام زهرا عليها السلام متوسل شدم كه صاحب اين ناله هركه هست از شكنجه خلاصي يابد . اين سخن و ملاقات چنان در من تاثير گذاشت كه دردهاي ناشي از شكنجه را به فراموشي سپردم . حجة الاسلام صادقي (مشهد)
نگرشي هنرمندانه به جانباز من يك زماني به يك نويسنده خوبي گفتم، شما به يكي از آسايشگاههاي بنياد شهيد كه مربوط به جانبازان است، برو و مثل پرستارها لباس سفيد بپوش و در آن آسايشگاه خدمت كن . برو يك ماه در آنجا بمان; لگنش را خالي كن، غذا در دهانش بگذار، ملافه اش را جمع كن و كلا با رنجها و كمبودهاي او آشنا شو و ببين جانباز كيست . گفتم شما برو با آن ديد هنرمندانه جانباز را شناسايي كن; بعد بيا يك رمان درباره واردات ذهني جانباز بنويس و در اين ميان زخمهاي او را شفا بده و بر آن مرهم بگذار; كما اينكه ديگران اين كار را كرده اند . رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي
هدايت و ارشاد غيرمستقيم 5/9 شب بود كه متوجه ايستادن يك پيكان شديم . يكي از اهالي فرياد زد براي سلامتي آقا صلوات بفرستيد . ما كه در مغازه حضور داشتيم از روي كنجكاوي بيرون آمديم و متوجه شديم مقام معظم رهبري از آن ماشين پياده شدند . دور آقا را گرفتيم، ايشان پس از سلام و احوالپرسي تشريف آوردند و در مغازه مدتي نشستند . آقا پس از گوش دادن به درد دل صاحب مغازه و يكي دو نفر از دوستان فرمودند كه ما براي ديدار خانواده شهيدي آمده ايم . خداحافظي كردند و تشريف بردند . صاحب مغازه كه چندان مذهبي نبود و حتي گاه و بي گاه در مورد آقا حرفهايي مي زد، باورش نمي شد كه آقا به مغازه ايشان بيايند، بعدها متوجه شديم آمدن آقا به مغازه ايشان موضوعيتي داشته و اين عمل، صاحب مغازه را از رفتار خود پشيمان كرده است و امروزه يكي از علاقه مندان واقعي آقا مي باشد . ر - م (از بسيجيان تهران)
هديه پانصد توماني براي قرآن نخواندن!!! قبل از انقلاب من سيزده ساله بودم كه از طرف اداره اوقاف در مسابقات سراسري قرائت قرآن مشهد شركت كردم . در افتتاحيه مسابقات يكي از داوران از من خواست تا قرآن بخوانم . من به علت اينكه جلسات از طرف دستگاه شاهنشاهي بود نپذيرفتم . او اصرار كرد و من باز جواب رد دادم . در كنار من پيرمرد تاجري بود كه مرا مي شناخت . به من گفت: جواد، چرا نمي روي قرآن بخواني؟ من گفتم: نمي خوانم . گفت: اگر بروي پنجاه تومان به تو خواهم داد، گفتم: نمي روم . گفت: اگر بروي صد تومان مي دهم، گفتم: نمي روم . گفت: دويست تومان مي دهم، گفتم: حتي اگر 500 تومان هم به من بدهي، قرآن نخواهم خواند . بعدها پيرمرد جريان را براي پدرم نقل كرده بود . روزي خدمت حضرت آيت الله خامنه اي بودم، همين طور كه آقا مشغول صحبت بودند، يك دفعه صحبتشان را قطع كردند و فرمودند: من يك بدهي به جواد آقا دارم و پانصد تومان از جيب خود درآوردند و به من دادند . من متعجب ماندم . آقا فرمودند: خودت هم نمي داني براي چه به تو بدهكارم؟! ما هميشه به خاطر قرآن خواندن شما جايزه مي داديم ولي اين بار به خاطر قرآن نخواندنت به شما هديه مي دهيم . بعدها فهميدم كه جريان قرآن نخواندن مرا پدرم براي ايشان نقل كرده بود . سيد جواد سادات فاطمي (از قاريان قرآن - مشهد)
يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا در اوايل انتصاب حضرت آية الله خامنه اي به رهبري، عده اي از دانشگاهيها موضعگيري علني و صريحي درباره ايشان داشتند و افرادي از گروهكها بودند كه موضوع ولايت مقام معظم رهبري را جدي نمي گرفتند، ولي زماني كه محضر ايشان مي رسيدند و معظم له براي آنان صحبت مي فرمودند و آنها را تحويل مي گرفتند، بعد از صحبت گاهي بعضي از آنها در مقابل آقا آياتي مي خواندند كه اشك ما را درمي آورد . «يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئين » (1) آياتي كه فرزندان حضرت يعقوب عليه السلام براي پدرشان مي خواندند، اينها گريه مي كردند و از اعمال و افكار خود پشيمان بودند . حجة الاسلام والمسلمين موسوي كاشاني (از اعضاي بيت – تهران) منبع :مركز اسناد انقلاب اسلامي |
خاطراتي درس آموز از زندگي مقام معظم رهبري |
خاطراتي درس آموز از زندگي مقام معظم رهبري فروتني و تواضع در آذرماه 1374 مقام معظم رهبري سفري به قم داشتند كه در آن سفر با علما و اساتيد ديدار كردند . بعد از اتمام جلسه آقاي محمدي گلپايگاني وارد اتاق شدند و افراد را براي صرف شام فرا خواندند . سفره شام در محوطه پايين پهن شده بود . آقا هنگام خروج از اتاق فرمودند: افراد از همان مقابل در خارج شوند . هر چه بقيه اصرار كردند كه ا يشان جلوتر بروند، قبول نكردند و بالاخره افراد به صف از اتاق خارج شدند . حجة الاسلام والمسلمين محسن غرويان (از اساتيد حوزه)
فريادي رسا در سكوتي مرگبار يكي از ويژگيهاي مقام معظم رهبري اين است كه هميشه به مردم، نيروهاي انقلابي و ملت شريف ايران روحيه مي دادند و جامعه را از ركود و ياس بيرون مي آوردند . قبل از انقلاب وقتي ازهاري روي كار آمد و در مشهد حكومت نظامي اعلام شد، يك جو بسيار ترسناك و مايوس كننده اي در مردم به وجود آمد . جمعيتي حدود چهل هزار نفر در ورزشگاه تختي مشهد جمع شدند و بنا شد حضرت آيت الله خامنه اي سخنراني كنند . نيروهاي ژاندارمري و ارتش با تانك دور تا دور ورزشگاه را گرفته بودند و با انداختن گاز اشك آور مي خواستند مردم را به وحشت بياندازند . وقتي حضرت آيت الله خامنه اي وارد جايگاه شدند و سخنراني آتشيني بر عليه رژيم ايراد كردند، يك باره حال مردم تغيير كرد و جو خفقاني كه در مشهد بوجود آورده بودند، شكست و آرامشي خاص بر مردم حاكم شد و حكومت نظامي هم از بين رفت . حجة الاسلام محمد رجايي (عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني رحمه الله – قم)
قاطعيت در مديريت و رهبري بعد از رحلت حضرت امام خميني رحمه الله مستكبران جهاني براي لغو حكم اعدام سلمان رشدي كه توسط بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران صادر شده بود، فعاليت گسترده اي را آغاز كردند و برخي از كشورها، سفيران خود را از ايران فرا خواندند . در پاسخ به اين حركتهاي قلدرانه، مقام معظم رهبري نه تنها تسليم فشارها نشدند; بلكه با قاطعيت فرمودند: سفيران فراخوانده شده راهي جز بازگشت ندارند! گرچه در آن روز اين قاطعيت براي عده اي غيرقابل هضم بود، اما مرور زمان، آينده نگري و حسن تدبير رهبري را روشن كرد و جهان بر تصميم قاطع و پيش بيني آيت الله خامنه اي آفرين گفت . با گذشت زمان، همه سفيران به كشور ما بازگشتند و نه تنها حكم اعدام سلمان رشدي لغو نگرديد، بلكه عزتي ديگر به عزتهاي ملت مسلمان ايران افزوده شد . حضرت آيت الله مصباح يزدي
قدرت نفوذ در نسل جوان يكي از اسناد ساواك كه ارتباط مقام معظم رهبري را با نسل جوان مورد تاكيد قرار مي دهد، سند شماره 3003/9 به تاريخ 8/1/1353 است كه مي نويسد: مطهري از اينكه نماز جماعت سيدعلي خامنه اي در مشهد (توسط ساواك) تعطيل شده، ابراز ناراحتي كرده و گفته است: سيد علي خامنه اي از نمونه هاي ارزنده اي است كه براي آينده موجب اميدواري است و در اين مدت كوتاه در مشهد كارهاي پرثمري انجام داده كه يكي از آنها جمع كردن جوانان روشنفكر حوزه و دانشگاه است .
سلالة الابرار، ص 88، به نقل از اسناد ساواك، آرشيو وزارت اطلاعات، ش 27; به ارزيابي 573 مركز اسناد انقلاب اسلامي
كالجبل الراسخ در زمان جنگ، زماني كه آيت الله خامنه اي رييس جمهور بودند، روزي ايشان در حال ايراد خطبه هاي نماز جمعه بودند كه دشمنان با برنامه ريزي قبلي، بمبي را درمحل برگزاري نماز جمعه منفجر كردند . بلافاصله پس از انفجار، معظم له دست را بالا آوردند و خطبه ها را ادامه دادند . طمانينه و آرامش ايشان، نشان از آن داشت كه اين صحنه هيچ تاثيري در شكستن روحيه بلند آقا نداشته است . مردم نيز با متانت و صبر، فورا نظم جلسه را برقرار كردند و خطبه هاي نماز جمعه ايشان، همچنان ادامه يافت . گويا هيچ حادثه اي رخ نداده بود، در صورتي كه در آن لحظه عده اي شهيد و بدنهايشان قطعه قطعه شده بود و مردم نظاره گر پيكرهاي تكه تكه شده آنها بودند . آن صحنه، از صحنه هاي به يادماندني و جاويدان انقلاب اسلامي است . حجة الاسلام والمسلمين محمدي عراقي (تهران)
گستره اطلاعات در ملاقاتي كه موسيقي دانان و خواننده ها با مقام معظم رهبري داشتند، ايشان مفصل در مورد انواع موسيقي، ابعاد موسيقي، شكلها و رديفهاي آوازي صحبت كردند . آقاي لاريجاني تعريف مي كرد: زماني كه سخنراني تمام شد، تمام صاحب نظراني كه حضور داشتند حتي اشخاصي كه خود صاحب سبك مي باشند از اطلاعات بسيار وسيع ايشان، متحير مانده بودند . حجة الاسلام پاينده (از اساتيد دانشگاه)
مبارزه با تجمل گرايي و اسراف يكي از وزرا انواع و اقسام سنگهاي گران قيمت را در نماي وزارتخانه اش به كار برده بود . من او را خواستم و به او گفتم: شما چرا اين كار را كردي؟ او گفت: مسافران خارجي وقتي به وزارتخانه مي آيند و سنگها جلو چشمشان قرار مي گيرد، باعث جذب مشتري مي شود! گفتم: شما را به خدا آيا اين منطق قابل قبول است؟! اين همه خرج كنيم براي اينكه مشتري پيدا كنيم؟ شما مي توانيد در سالن اصلي وزارتخانه انواع و اقسام سنگهايتان را به شكل خيلي بديع و زيبا به نمايش بگذاريد، هر مهماني كه آمد، به عنوان اداي احترام، او را به آنجا ببريد تا سنگها را تماشا كند; هم تماشا و هم جذب مشتري است . اين كارها بهانه اي است براي تجمل سازي و اصلا مناسب نيست . رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي
محبوبيت مردمي چند سال قبل از پيروزي انقلاب، ماموران شاه دنبال من بودند . و بارها مرا به زندان برده بودند . يكي از روزها كه براي رساندن پيامي از حضرت امام قدس سره به بيرجند رفته بودم، مرا دستگير كردند . چند روز در زندان شهرباني بيرجند بودم، ولي اين بار با دفعات قبل بسيار متفاوت بود . شيرين ترين خاطراتم به همين چند روز مربوط است . در روزهايي كه زنداني بودم، همه نيروهاي زندان، ناهار و شام مهمان من بودند! مردم وقتي مطلع شدند كه من دستگير شده ام، براي من غذا آوردند و با اين كار علاقه خود را به من نشان دادند . همه نوع غذايي بود، و مي توانست يك ميهماني بزرگ را جوابگو باشد . من به اندازه معمول غذا مي خوردم و بقيه را به ماموران و نيروهاي زندان مي دادم . رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي
مديريت بحران × مقام معظم رهبري درباره سفيراني كه به خاطر دادگاه ميكونوس، كشور ايران را ترك كرده بودند، با قاطعيت فرمودند: لازم نيست سفرايي كه رفته اند به ايران برگردند، سفير آلمان حق ندارد بيايد تا زماني كه ما بگوييم . مدتي گذشت، آنها ديدند ايران نسبت به سفيران كشورهاي اروپايي اعتنايي نمي كند و فشارهاي آنها تاثيري ندارد، بالاخره مجبور شدند شبانه تمام سفيرانشان را به ايران برگردانند تا ورودشان به ايران از ديد خبرنگارها و رسانه ها مخفي بماند، زيرا برايشان خيلي ذلت آفرين بود كه يك كشور جهان سومي كه زماني مستعمره آنها بوده است، اين گونه برخورد كند . × در جريان جنگ كويت و عراق، عده اي گفتند: ايران بايد به عراق كمك كند; چون عراق در واقع با آمريكا مي جنگد . آقا فرمودند: نه! اين يك دام است و نبايد از دولت عراق حمايت كنيم و بعدا ديديم كه دقيقا اين يك دام بود و با موضع گيري هوشيارانه مقام معظم رهبري، تنها كشوري كه به سلامت از اين مقطع عبور كرد كشور ايران بود . كشورهاي عربي مجموعا 53 ميليارد دلار به آمريكا دادند كه اين يك ضرر اقتصادي كلان بود . ولي تنها كشوري كه از جنگ سالم عبور كرد و يك ريال هم خسارت نداد، كشور ايران بود . × همچنين جريان كوي دانشگاه و قتلهاي زنجيره اي، مطبوعات زنجيره اي، جنگ آمريكا با افغانستان و ... همه را مي توان از نمونه هايي شمرد كه مقام معظم رهبري با تدابير حكيمانه خودشان، كشور را از بحرانهاي بزرگ بيرون آوردند . حجة الاسلام پاينده (از اساتيد دانشگاه)
مشي ساواك در گرفتن اطلاعات روزي در محضر مقام معظم رهبري بوديم كه ايشان فرمودند: يكي از دفعاتي كه مرا به زندان بردند با خود فكر مي كردم اگر به من گفتند روي اين تخت زندان بخوابم، آيا اختيار با خودم است يا نه؟ وقتي داخل زندان رفتم، بر خلاف تصور من اصلا مامور اجازه هيچگونه صحبتي به من نداد، هنوز به سلولم وارد نشده بودم كه بازجوي ساواك آمد و سيلي محكمي به صورتم نواخت و لگد محكمي به سينه ام كوبيدو من روي تختي كه چند لحظه پيش تصورش را مي كردم، افتادم . بعد ديگر مجال حركت كردن به من نداد و شروع به زدن كرد; چون مشي و سبك ساواك اين بود كه اول مفصل زنداني را مي زد، بعد مي گفت: اين غذاي ظهرت! سپس مي رفت و شب مي آمد، شب هم مفصل مي زد، پس از آن مي گفت: حالا بگو كه در منبرها چه چيزهايي گفته اي؟ حجة الاسلام والمسلمين اسدي (از شاگردان معظم له قبل از انقلاب – مشهد)
نحوه تدريس نقاط قوت يك درس فقه، عبارت است از: تسلط استاد بر مباحث فقهي، اصولي، رجالي، درايه، ادبيات، آيات قرآن و علم حديث . مقام معظم رهبري تسلط فوق العاده اي به مباحث رجالي دارند، خيلي مسلط با ذهني كاملا آماده; اسامي روات و سلسله روات در حافظه ايشان هميشه مهيا مي باشد . ايشان هم اديب هستند، هم شاعر و هم نثر گفتن ايشان در حد اعلي مي باشد . در ادبيات عرب نيز همين قوت را دارند، با همين قوت هم حديث را ترجمه مي كنند، ايشان قرآن شناس و استاد قرائت و مفسر هم مي باشند، مقارن بودن تدريس ايشان با مباحث اديان ديگر و ديدگاه هاي روز، به درس معظم له قوت مي بخشد، ايشان درس روز قبل را به صورت جزوه در مي آورند و به شاگردان مي دهند . مقام معظم رهبري هر روز، قبل از درس چند دقيقه اي بحث اخلاقي دارند . اگر روزي هم مناسبتي باشد درس را زودتر تمام مي كنند و مي فرمايند: يك نفر بلند شود و ذكر مصيبتي بخواند . فضا براي طرح سؤال و اشكال در درس كاملا مناسب است . ايشان با صبوري سؤالها را جواب مي دهند و حتي مي فرمايند: هر كس به صورت شفاهي نمي تواند بپرسد، سؤال را بنويسد . ايشان دستور فرموده اند برگهايي را براي نوشتن سؤالها بين شاگردان پخش كنند . هر روز سؤالها جمع آوري مي شود و ايشان به دليل كمبود وقت، روز بعد به تك تك سؤالات جواب مي دهند .
فضاي درس صميمانه است و حتي گاهي سؤالات بي ربطي نيز مطرح مي شود كه ايشان صبورانه از آن رد مي شود و گاهي با فرد سؤال كننده مزاح هم مي كنند، تا دلخور نشود و به ايشان مي فرمايند: عزيزم لطفا اين درس را يك بار ديگر مطالعه كنيد . درس مقام معظم رهبري حضور و غياب هم دارد، تا كسي براي تفنن به كلاس نيايد و اگر مرتب شركت نكنند، كارت ورود به جلسه آنها را تمديد نمي كنند . غالبا ايشان زودتر از موعد مقرر در كلاس درس حاضر مي شوند و به همه سلام مي كنند و يك احوال پرسي از كساني كه حضور دارند مي كنند، بعد مي نشينند و مشغول ذكر مي شوند و تا شروع درس، فضاي معنوي خاصي در جلسه حاكم مي شود . حجة الاسلام پاينده (از شاگردان معظم له) منبع : مركزاسناد انقلاب اسلامي |
سپيده سخن
در يكصد سال اخير با طرح نهضت احياي فكر ديني در منطقه آفريقا، شبه قاره هند و منطقه خاورميانه توسط انديشمندان مصلحي همچون سيد جمال الدين اسدآبادي، اقبال لاهوري، محمد عبده، كواكبي و ديگر شخصيت هاي متفكر اسلامي حركات جديدي به وقوع پيوست. اين انديشه انقلابي در ايران در نهضت تنباكو، انقلاب مشروطيت و نهضت ملي ايران به رهبري علماء و انديشمندان ديني به ويژه چهره هاي ارزنده اي همچون ميرزاي شيرازي بزرگ، شهيد شيخ فضل اللّه نوري، آيت اللّه كاشاني، شهيد نواب صفوي و در نهايت در پديد آمدن انقلاب اسلامي ايران به رهبري بزرگ رهبر حركت اسلامي در جهان معاصر ظهور يافت. گسترش شعاع حركت هاي اسلامي در سراسر جهان، استكبار جهاني را بر آن داشت كه براي مقابله جدّي با اين حركت هاي شتابنده و انقلابي كه تمام منافع شان را در معرض خطر قرار داده است به مقابله و مبارزه برخيزد. چرا كه سياست استكبار جهاني چه در دوره نفوذ استعمار پير انگليس و يا در دوران سلطه آمريكا بر بخش عمده اي از مناطق جهان بر جلوگيري و خاموش نمودن شعله هاي انقلاب در سطح جهان استوار گرديده بوده و در طول قرنهاي اخير اين سياست آنان همچنان ادامه يافته است.
منبع:تبيان زنجان
انقلاب بعد از سي و چهار سال
حجت الاسلام و المسلمين سيد احمد خاتمي امام جمعه موقت تهران معتقد است كه جمهوري اسلامي در طول سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به سه آرمان اصلي خود يعني «استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي» دست پيدا كرده است.
وي همچنين مي افزايد كه تشكيل اين نظام با دشمنيها و كارشكنيهايي از بيرون هم همراه بوده است اگرچه برخي مشكلات هم معلول سوء تدبيرهاي داخلي است.
مشروح گفت و گوي تبيان با سيد احمدخاتمي را در زير مي خوانيد:
-جمهوري اسلامي ايران در طول سالهاي مبارزه و انقلاب چه اهداف و آرمانهايي را دنبال مي كرد؟
اصليترين شعار مردم در طول دوران مبارزه، شعار استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي بود يعني از تولد دوم انقلاب در نوزده دي سال 56 تا 22 بهمن سال 57 در كمتر تظاهراتي بود كه اين شعار سه كلمهاي تكرار نشود.
اين سه كلمه هم خلاصه آرمانهاي ملت در عرصه مبارزات بود. اينك بايد ارزيابي كنيم كه در طول اين 34 سال اين هدف و اين سه آرمان تحقق پيدا كرده يا نه.
-به نظر شما چقدر جمهوري اسلامي در 34 سال گذشته در دستيابي به اين اهداف موفق بوده است؟
سخن اين است استقلالي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران اسلامي به آن رسيد تحقيقا در تاريخ ايران بيسابقه است. حاكمان ايران در طول حاكميتشان بر ايران متاسفانه آنچنان ضعيف برخورد كردند كه هر ابرقدرت و غيرابرقدرتي در كشورمان طمع ميكرد البته برخي را نيز همان ابرقدرتها سر كار آورده بودند. اين از بديهات تاريخ است كه رضاخان را انگليسيها سر كار آوردند و محمدرضا پهلوي را هم همانها به حكومت رساندند و از كودتاي 28 مرداد 32 تحويل آمريكاييها دادند.
ايران در طول حداقل 57 سال حكومت سياه پهلوي، يك روز هم روي استقلال را به خود نديد اما به ياري خداوند امروز بعد از 34 سال از انقلاب سربلنديم كه بگوييم ايران كشور مستقل حقيقي در دنياست و هيچ ابرقدرتي توانايي دخالت در امور كشورمان را ندارد در حالي كه در گذشته بيگانگان در اين كشور همه كاره بودند.
اصليترين شعار مردم در طول دوران مبارزه، شعار استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي بود يعني از تولد دوم انقلاب در نوزده دي سال 56 تا 22 بهمن سال 57 در كمتر تظاهراتي بود كه اين شعار سه كلمهاي تكرار نشود
-به نظر شما آرمان آزادي در طول سالهاي بعد از پيروزي انقلاب چقدر عملياتي شده است؟
اما در مورد آرمان آزادي بايد ببينيم كه معناي آزادي چيست، تفسير آزادي به ولنگاري ظلم به واژه آزادي است. اين آزادي يعني آزادي ولنگاري و ابتذال در حكومت سياه پهلوي به همان شكلي كه امروز در غرب است وجود داشت ولي مردم در حقيقت با اين آزادي و تفسير از آزادي در ستيز قرار گرفتند زيرا آن ابتذل و هرزگي را نميپسندند. آزادي به معناي واقعي اين است كه انسان در عرصه فكر و انديشه و بيان و كار، شغل و مسكن و مواضع سياسي آزاد باشد و هيچ كس او را اجبار نكند. ما با كمال افتخار ميكنيم اين آزادي به نحو بسيار ستودنياش در ايران اسلامي است. البته همه نظامها با براندازان برخورد ميكنند و در مقابل براندازان دست روي دست نميگذارند. بديهي است كه آنها كه در اين موضع قرار گرفتند بلافاصله جرمشان راسياسي تلقي بكنند و بگويند زندان سياسي در حالي كه اين نيست، واقعيت آن است كه نظام اسلامي تفسير درست آزادي را به نمايش گذاشته و البته اين نظام حاصل تلاشهاي فراوان، خونهاي شهيدان و رنجهاي فراوان است. نظام اسلامي بايد در برابر آنان كه با اساس اين نظام در ستيزند به جهت پاسداشت حق و انتظار اين مردم مقابله كنند و اين نامش تقابل با آزادي نيست بنابراين دومين آرمان انقلاب هم به صراحت تحقق يافته است.
-جمهوريت و اسلاميت از ديگر آرمان ها و اهداف انقلابيون پيش از پيروزي به شمارمي رفته، آيا نظام جمهوري اسلامي در حال حاضر توانسته خواسته انقلابيون را در اين مسير دنبال كند؟
سومين آرمان، آرمان جمهوري اسلامي بود. جمهوري اسلامي به معني مردمسالاري ديني يعني عرضه كردن مدل جديد حاكميت در دنيا. پيش از آن دو مدل مطرح بود؛ يكي مدل ليبرال دموكراسي غرب و ديگري مدل سوسيال دموكراسي شرق. نظام اسلامي در برابر اينها مدل دموكراسي ديني را مطرح كرد. البته دموكراسي يك واژه غربي است و جمهوري اسلامي واژه مردمسالاري ديني را مطرح كرد. مردمسالاري يعني همان جمهوريت و ديني بودن آن يعني اسلاميت. جمهوري اسلامي و تركيب جمهوريت با اسلام يك تركيب اتحادي است. نه ميشود جمهوريت را از اسلام جدا كرد و نه اسلام را از جمهوريت. مثل ريختن شكر در چاي كه شكر هضم در چاي است و نميشود اين دو را جداي از هم ديد. جمهوريت و اسلاميت در نظام ما هم اينچنين است. نميشود جمهوريت يعني حكومت مردم را منهاي اسلاميت و اسلاميت را منهاي جمهوريت ديد. بحمدالله اين آرمان هم محقق شده و نماد آن حضور بيش از 30 باره مردم پاي صندوقهاي راي است. ساليان طولاني مردم كه صاحبخانه اصلي كشورند هيچ كاره بودند و بيگانگان همه كاره، اما اينك اين مردم هستند كه تعيينكننده سرنوشت خويش در چارچوب اسلام هستند بنابراين اين آرمان هم تحقق يافته است.
سومين آرمان، آرمان جمهوري اسلامي بود. جمهوري اسلامي به معني مردمسالاري ديني يعني عرضه كردن مدل جديد حاكميت در دنيا. پيش از آن دو مدل مطرح بود؛ يكي مدل ليبرال دموكراسي غرب و ديگري مدل سوسيال دموكراسي شرق. نظام اسلامي در برابر اينها مدل دموكراسي ديني را مطرح كرد. البته دموكراسي يك واژه غربي است و جمهوري اسلامي واژه مردمسالاري ديني را مطرح كرد. مردمسالاري يعني همان جمهوريت و ديني بودن آن يعني اسلاميت
-چه آسيب ها و تهديداتي در سالهاي گذشته نظام را تهديد كرده است؟
نكتهاي كه در اين ميان بايد متذكر شد اين است كه نميشود انتظار تشكيل نظام اينچنيني را داشت اما دشمنيها و كارشكنيها را نديد. ما مشكلاتي داريم كه برخي معلول كارشكنيها و توطئههاي بيروني است و برخي چه بسا در اثر سوء تدبيرها و برنامهريزيهاي نادرست بروز پيدا كرده است. البته انصاف اين است كه بايد بگوييم بسياري از اينها از روي غرض نيست و چه بسا ناشي از تحليلهاي نادرستي است كه به عملكرد و تدبير نادرست ميانجامد و در واقع قصد خيرخواهانه پشت سر آن است اما چه بسا در واقع نادرست صورت ميگيرد.
سارا كيان
بخش سياست تبيان
ارمغان انقلاب براي جوانان
يكي از مهم ترين دستاورهاي انقلاب اسلامي ايجاد خودباروي ميان جوانان است. براي اطلاع از اين مسئله كافي است نگاهي به ره آوردهايي كه انقلاب اسلامي براي مردم به ارمغان آورد داشته باشيم.
افزايش تعداد باسوادان
بر اساس آمارهاي سال 1355 نسبت با سوادان به جمعيت 6 ساله و بيشتر، 47/47 درصد بوده است در حالي كه در سال 1382 تعداد باسوادان به 85 درصد جمعيت كشور رسيد. طي دهه گذشته هم مركز فرهنگي سازمان ملل (يونسكو) چندين بار ايران را به عنوان يكي از موفق ترين كشورهاي جهان در مبارزه با بي سوادي معرفي كرده است. در خصوص تعداد مدارس ساخته شده، در 50 سال حكومت پهلوي در مجموع 47047 باب مدرسه ساخته شده است در حالي كه تنها 12 سال پس از انقلاب با ساخته شدن بيش از 30 هزار مدرسه تعداد مدارس تا سال 1369 به 78192 باب رسيد، تعداد دانش آموزان سال تحصيلي 57 بالغ بر 745/7 ميليون نفر بود و اين رقم در سال 80 به 314/18 ميليون نفر دانش آموز آفزايش يافت. از سوي ديگر مركز فرهنگي سازمان ملل (يونسكو) در سالهاي گذشته بارها ايران را به عنوان يكي از موفق ترين كشورهاي جهان در مبارزه با بي سوادي معرفي كرده است؛ زيرا ايران توانسته نرخ با سوادي جمعيت 6 ساله و بالاتر را از رقم 7/28 درصد در سال 55 به حدود 85 درصد در سال 1383 ارتقا دهد.
سونامي دانشجويي
از ديگر تغييراتي كه پس از انقلاب اسلامي در كشور ايجاد شد افزايش تعداد دانشگاهيان است. تعداد دانشجويان دانشگاه هاي كشور تا سال 57 ، 160 هزار نفر بود، در حالي كه اين عدد به نزديك يك ميليون و هشتصد هزار نفر رسيده است. در كنار افزايش دانشجويان ما با ارتقاي سطح تحصيلات هم روبرو بوديم به نحو كه تعداد 452 دانجوي دكترا در سال تحصيلي 59-58 در سال در سال تحصيلي 81-80 به بيش از 12 هزار نفر رسيد.
بر اساس ISI (مۆسسه بينالمللي اطلاعات علمي) تعداد مقالات علمي چاپ شده محققان ايراني در مجلات معتبر بينالمللي در طول 10 سال اخير 600 درصد رشد داشته كه اين ميزان 3 برابر متوسط رشد جهاني در اين دوره بوده است
افزايش دانشجويان پزشكي
مسئله اي كه ما در سالهاي پيش از انقلاب با آن روبرو بوديم، كمبود تعداد پزشك در كشور بود به نحوي كه روستاهاي مناطق دور افتاده همواره از كمبود پزشك رنج مي بردند. كشوري كه در سال 56 با 33 ميليون جمعيت، نيازمند ورود پزشك خارجي (از كشورهاي در حال توسعه اي همچون هند، بنگلادش ، پاكستان و ...) بوده هم اكنون با جمعيتي بيش از دو برابر، و به تبع آن با نيازي بيشتر به پزشك با مازاد پزشك روبه روست در زمينه پزشك روبه روست در زمينه پزشك متخصص نيز از رقم 7000 نفر در سال 57 به رقم 72792 نفر بيش از 10 برابر رسيده كه آما كم نظيري است. از جهت رشد كيفي نيز بايد يادآور شد در حالي كه در سال تحصيلي 1359-1358 تعداد دانشجويان دانشگاه هاي دولتي در مقطع دكتري فقط 452 نفر بوده در سال تحصيلي 1381-1380 اين تعداد به بيش از 23000 نفر رسيده است. به عبارت ديگر 5/26 برابر رشد داشته است كه اگر آمار دانشگاه آزاد نيز به آن اضافه شود، به بيش از 50 برابر خواهد رسيد.
افزايش تعداد مقالات ISI و موفقيتهاي المپيادي
بر اساس ISI (مۆسسه بينالمللي اطلاعات علمي) تعداد مقالات علمي چاپ شده محققان ايراني در مجلات معتبر بينالمللي در طول 10 سال اخير 600 درصد رشد داشته كه اين ميزان 3 برابر متوسط رشد جهاني در اين دوره بوده است. موفقيت هر ساله دانش آموزان ايراني در دست يابي به مقامات جهاني در المپيادهاي علمي در رشتههاي مختلفي همچون فيزيك، رياضي، شيمي، كامپيوتر و ... در رقابت با كشورهاي پيشرفته علمي يكي از شواهد رشد و توسعه علمي كشور در سالهاي پس از انقلاب است.
مركز فرهنگي سازمان ملل (يونسكو) در سالهاي گذشته بارها ايران را به عنوان يكي از موفق ترين كشورهاي جهان در مبارزه با بي سوادي معرفي كرده است؛ زيرا ايران توانسته نرخ با سوادي جمعيت 6 ساله و بالاتر را از رقم 7/28 درصد در سال 55 به حدود 85 درصد در سال 1383 ارتقا دهد
اين موفقيتها در رشتههاي مختلف المپيادهاي دانش آموزي از اولين سال حضور جوانان مستعد ايراني هر ساله با پيشرفت بسياري همراه بوده است: 3 بار مقام اول جهاني (المپياد شيمي 1374 و 1375، المپياد رياضي 1377)، 2 بار مقام دوم جهاني (المپياد فيزيك 1378 و المپياد شيمي 1380) و 2 بار مقام سوم جهاني (المپياد فيزيك در سالهاي 1374 و 1377) از دست آوردهاي دانش آموزان ايراني است. حاصل شركت ايران در المپيادهاي جهاني دانش آموزي در طي سالهاي 1366 تا 1380 در رشتههاي رياضي، فيزيك، كامپيوتر، شيمي و زيست ، 57 مدال طلا، 92 مدال نقره و 58 مدال برنز بوده است. بر اساس گزارش موسسه بينالمللي اطلاعات علمي ، تعداد مقالات علمي چاپ شده از محققان ايراني در مجلات معتبر بينالمللي در طول 10 سال (1993-2003) 600 درصد رشد داشته است كه 3 برابر رشد متوسط جهاني در اين دوره است.
خودكفايي
علاوه بر پيشرفتهاي كشور در سواد آموزي و افزايش دانشگاهيان، هم اكنون ما شاهد اين هستيم كه ايران در بسياري از فناوريها نه تنها خودكفا شده بلكه به كشور صادر كننده خدمات فني مهندسي در حوزههاي صنعت نفت، كشاورزي، بهداشت، سدسازي، تراكتورسازي، هستهاي، خودروسازي ، سلولهاي بنيادين و ... تبديل شده است. پيشرفتها دانشمندان ايراني در زمينه نا باروري و علوم ژنتيك و علوم هستهاي هم از ديگر ره آوردهاي سالها اخير كشور است.
تحريمهاي تمام نشدني
اين پيشرفتها در حالي است كه از همان سال پيروزي انقلاب اسلامي، امريكا و غرب با تمام نيرو تحريمهاي خود را نسبت به كشور ما اعمال كردهاند. اما مردم كشور ما بدون توجه به تحريمهاي تمام نشدني راه خود را در مسير موفقيت ادامه دادند.
خودباوري نتيجه پيشرفت است
با در نظر گرفتن پيشرفتهاي روز افزون كشور ايران با توجه به تحريمهاي همه جانبه بينالمللي، آنچه كه بيش از همه چيز در ميان جوانان ما رخ مينماياند، افزايش خود باوري است كه منجر ميشود جوانان ما متوجه برتري خود نسبت به سايرين شوند و با اعتماد به نفس پلههاي ترقي يكي پس از ديگر را بپيمايند.
كيانا نيكفام
بخش اجتماعي تبيان
توليد علم پس از انقلاب اسلامي
در همين خصوص سرمايه گذاري هاي جدي بر روي فناوري راهبردي مانند سلول هاي بنيادي، انرژيهاي نو، زيست فناوري، فناوري ميكروالكترونيك، هوافضا، فناوري نانو، طب ايراني، گياهان دارويي و... انجام داده كه در نهايت به بالندگي ايران در اين علوم منتج شده است و امروز نام ايران در بسياري از علوم راهبردي در كنار 10 كشور اول قرار گرفته است.
يكي از معيارهاي سنجش توان علمي هر كشور ميزان توليد علم در آن كشور است. در سال 2011 ايران از لحاظ رشد توليد علم مقام اول را در دنيا كسب كرده است. بررسي ها نشان مي دهد كه در 30 سال گذشته رشد توليدات علمي ايران 11 برابر متوسط رشد دنيا بوده است. موسسه ساينس متريكس در گزارشي تاكيد كرد نرخ رشد توليدات علمي ايران بيش از هر كشور ديگري در جهان بوده است. گزارش تحليلي اين موسسه، پس از بررسي نرخ رشد توليدات علمي جهان، به طور خاص به منطقه خاورميانه مي پردازد كه رشد توليدات علمي آن چهار برابر بيشتر از ديگر مناطق جهان بوده است. ساينس متريكس در تحليل وضعيت علمي خاورميانه مي نويسد: نكته قابل توجه در اين منطقه آن است كه رشد علمي آن، مديون دو كشور تركيه و ايران است كه بيشترين نرخ توليدات علمي را داشته اند. به طوري كه نرخ رشد تركيه 5/5 برابر و ايران 11 برابر بيشتر از متوسط ديگر كشورهاي جهان بوده است.
صعود رتبه توليد علم ايران به جايگاه 21 درسال 2011 و رتبه 19 توليد علم پزشكي كه از طريق پايگاه اسكوپوس مطرح شد ضربه بزرگي به اميد سران آمريكايي و صهيونيستي از فشارهاي چند دهه اي بود.
جالب است بدانيد ايران با 20درصد رشد، بيشترين توليدات علمي را در دنيا داشته درحالي كه كشورهاي چين 15 درصد و آمريكا 4درصد رشد داشته اند.
بررسي رتبه هاي سال هاي پيش هم جالب است. سال 2000 رتبه 48 و 2001 رتبه 45 و 2003 رتبه 40 تا اينكه رتبه علمي ايران درسال هاي 2004 تا 2008 به ترتيب 37، 33، 28 و 26 درسال هاي 2009 و 2010 رتبه 22 و 2011 با توليد 10 هزار و 827 مقاله رتبه 21 را از آن خود كرد.
رشد دانش و فناوري ضمن آنكه مي تواند نيازهاي داخلي هر كشور را مرتفع كند و رفته رفته موجب بالاتر رفتن كيفيت زندگي شهروندان شود به عنوان يك كالاي پر سود نيز در نظر گرفته مي شود كه بسياري از كشورها سالانه درآمد كلاني از آن بدست مي آورند. حركت به سمت اقتدار علمي يكي از مهمترين دست آوردهاي انقلاب در عرصه توليد علم و فناوري به شمار مي رود. بهترين و جامع ترين تحليل در اين زمينه را مقام معظم رهبري، آذر امسال در ديدار با شركتكنندگان در اجلاس جهاني اساتيد دانشگاههاى جهان اسلام و بيدارى اسلامى فرمودند كه:
"بايد كشورهاى اسلامى از لحاظ علم و فناورى پيشرفت كنند. گفتم غرب و آمريكا به بركت علم توانستند بر كشورهاى دنيا مسلط شوند؛ يكى از ابزارهاشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. البته مقدارى از ثروت را هم با فريبگرى و خباثت و سياست به دست آوردند، اما علم هم مۆثر بود. بايد علم پيدا كرد. روايتى است كه فرمود: «العلم سلطان من وجده صال و من لم يجده صيل عليه». بايد علم پيدا كنيد. علم كه پيدا كرديد، پنجهى قوى پيدا خواهيد كرد. اگر علم نداشته باشيد، كسانى كه داراى پنجهى قوى هستند، دست شما را ميپيچانند. جوانهاتان را به علم تشويق كنيد؛ اين كار ممكن است؛ ما در ايران اين كار را كرديم. ما قبل از انقلاب در رديفهاى آخرِ آخرِ علمى دنيا قرار داشتيم، كه هيچ نگاهى به طرف ما جلب نميشد. امروز به بركت انقلاب، به بركت اسلام، به بركت شريعت، كسانى كه در دنيا ارزيابى ميكنند، گفتند و در دنيا منتشر شد كه ايران امروز از لحاظ علمى در رتبهى شانزدهم دنياست."
سي وچهار سال پيش كه انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد هيچ كس تصور نمي كرد با گذشت تنها سه دهه بتواند به اين سرعت عرصه هاي پيشرفت علمي را طي كند.
البته اين نكته هم قابل توجه است كه هنوز تا كمتر كردن فاصله ها با علم جهان غرب راه درازي در پيش است و موانع بسياري در مقابل؛ بنابراين نبايد اجازه داد اين موانع روند دستيابي به علم و فناوري را در چنين دوراني كه تحريم هاي زيادي عليه ايران اعمال شده و نبوغ و دانش توانمندان ايراني را نشانه رفته است، كند سازد.
براي مثال درست است كه ايران در زمينه توليد علم رتبه خوبي در جهان را كسب كرده ولي همچنان در راه تبديل علم به صنعت مشكلات عديده اي وجود دارد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، كليدواژه هايي همچون "توليد علم"، "اقتدار علمي"، "جهاد علمي"، "بومي سازي علم" و... مطرح شد.
هر كدام از اين واژه ها در پس خود داراي معاني عقيدتي و فرهنگي زيادي هستند كه ريشه تمام آنها به نپذيرفتن ذلت و وابستگي به رژيمهاي غربي باز مي گردد.
پيشرفت علمي هر كشور مستلزم آن است كه تك تك افراد جامعه در جايگاه خودشان بهترين عملكرد را داشته باشند. يكي از ساده ترين مسئوليت هايي كه هر جوان ايراني بايد در خود احساس كند و آن را نسبت به خود جهاد علمي تلقي كند، آرمان گرايي، جديت و خود باوري در مسئله علم است. همان طور كه مقام معظم رهبري در ديدار با دانشجوان فرمودند " آرمانگرائى در علم، يعنى در زمينهى مسائل علمى بايد دنبال قله بود؛ كه اين، توجه شما را به درس خواندن و خوب درس خواندن بايد نتيجه بدهد. من به شما عرض بكنم؛ امروز درس خواندن، علمآموزى، پژوهش و جديت در كار اصلى دانشجوئى، يك جهاد است."
در دنياي امروزي معمولاً پيشرفت ها و دستيابي به علوم و فنون در سراسر جهان در بستر تعاملات ميان كشورها به دست مي آيد، ولي ايران با وجود تمام تحريم ها مجبور است به دور از تعامل با بسياري از مراكز تحقيقاتي دنيا، به تنهايي روي پاي خود بايستد. جوانان متعهد و متخصص ايراني نه تنها در فناوري هسته اي بلكه در عرصه هاي بزرگ علمي نظير نانوتكنولوژي، بيوتكنولوژي، پزشكي و سلول هاي بنيادين توانسته اند موفقيت هاي بزرگي را كسب كنند و امروز در بسياري از اين رشته ها داراي جايگاه والايي هستند.
اين امر مسلما سخت است و راه رسيدن به چشم انداز مورد مطالبه را سخت تر مي كند ولي شدنيست. زيرا تاريخ 34 ساله انقلاب اسلامي نشان داده است كه مردم ما با وجود تمام سختي ها همچنان با اميد به راه خود ادامه مي دهند كه اگر غير از اين بود دشمنان انقلاب هرگز دست به ترور شخصيت ها و دانشمندان علمي كشور نمي زدند.
فاطمه مجدآبادي
بخش دانش و زندگي تبيان
نگاهي به كارنامه سي ساله اقتصاد ايران
در آستانه سالگرد پيروي شكوهمند انقلاب اسلامي قرار داريم. انقلابي كه با هدف حفظ استقلال كشور و قرار دادن مردم در جايگاه واقعيشان و با شعار حمايت از مستضعفان پيروز شد….
شايد حال كه سه دهه از وقوع اين رويداد مهم تاريخي گذشته است، نگاه گذرا به كارنامه سي ساله اقتصاد ايران خالي از لطف نباشد. بخشي كه با طرح شعارهاي فراوان باعث جلب اعتماد مردم به انقلاب شد و مسوولان حال حاضر بايد تمام تلاششان را براي حفظ اين اعتماد بهكار گيرند.
البته اقتصاد، همواره در رهنمودهاي مقام معظم رهبري و امام راحل جايگاه ويژهاي داشته است و فعاليتها و تلاشهاي دولتهايي كه پس از انقلاب روي كار آمدهاند در راستاي تحقق عدالت همهجانبه و مقابله با فقر و اختلافات طبقاتي را بوده است ولي اينكه دولتهاي پس از انقلاب تا چه ميزان در راستاي تحقق اين مهم، موفق بودهاند موضوعي است كه تحليلگران سالهاست درباره آن ايراد سخن ميكنند. البته عليرغم اين عزم جدي و خدمات بسيار، متاسفانه هنوز شاهد درصدي از فقر و اختلاف طبقاتي هستيم كه با اهداف انقلاب سازگاري ندارد و بايد براي رفعش برنامهريزي مدوني صورت گيرد.
البته با توجه به شرايطي كه سالهاست بر كشور حاكم است و دشمنان با طرحها و صدور قطعنامههايشان موانعي را براي رشد اقتصادي كشور ايجاد كردهاند، بايد در تحليل دستاوردهاي اقتصادي دولتها به اين مهم توجه كرد تا با تحليل صحيح امروز، بتوانيم براي فردا گامهاي بلند و قاطعي براي فردا برداريم.
*نگاهي به رشد اقتصادي اين سه دهه
رشد اقتصادي يكي از مولفههايي است كه نظامهاي موجود دنيا براي تحقق آن گام برميدارند و يكي از شاخصهاي توسعهيافتگي قلمداد ميشود و ميتواند جايگاه كشورها را در سطح بينالمللي ارتقا دهد. بر اساس آمار متوسط نرخ رشد اقتصادي بين سالهاي 58 تا 67 به دليل تحولات مربوط به انقلاب، جنگ تحميلي و محاصرههاي بينالمللي به شدت كاهش يافته بود و بر اساس آنچه اعلام شده، حدود شش درصد بوده است. در دوران سازندگي و پس از آن، عليرغم بسياري مشكلات داخلي و خارجي رو به افزايش، رشد اقتصادي 7درصدي داشتهايم.
بحث افزايش صادرات غيرنفتي يك توفيق راهبردي است كه ميتواند در آينده آرمان استقلال اقتصاد از نفت را تحقق بخشيده و مانع آسيبپذيري امنيت اقتصادي كشور شود در حالي كه در سالهاي 1356و 1357صادرات غيرنفتي ايران قريب نيم ميليارد دلار و معادل يك چهلم صادرات نفت ارزش داشت
همچنين روند تغييرات نرخ رشد سرمايهگذاري و توليد ناخالص داخلي نيز حكايت از ثبات و بهبود شرايط اقتصادي كشور در دهه اخير نسبت به دو دهه قبل دارد. بنا بر برخي آمارها، رشد توليد ناخالص داخلي با احتساب نفت در سال 79 قريب 5درصد، در سال 80، حدود 3.2 درصد و در سال 81 حدود 4.7 درصد بوده است. ارقام و آمار بيانگر آن هستند كه رشد توليد ناخالص داخلي در سالهاي 1380و 1381 بيشتر از رشد با محاسبه نفت بوده است. علت آن اين است كه دولت عملا در مسير اقتصاد بدون نفت حركت ميكند. البته طي حدود يك سال اخير نيز با توجه به تحريمهاي نفتي اعمال شده عليه كشور، دولت تلاش دارد وابستگي از درآمدهاي نفتي را به سمت استفاده از درآمدهاي حاصل از پرداخت ماليات سوق دهد و بر اساس آنچه گفته ميشود بناست بودجه امسال نيز بر اين اساس بسته شود.
*جايگاه نفت و گاز در اقتصاد ايران
در دوران قبل از پيروزي انقلاب اسلامي كه سياستهاي اقتصادي كشور در راستاي تامين منافع ساير كشورها برنامهريزي ميشد، كشور وابستگي شديدي به نفت داشت و درآمد حاصل از فروش آن ارزان صرف خريد روز افزون تسليحات نظامي ميشد تا ايران نقش خود را در منطقه به خوبي ايفا كند. اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، سياست كشور به سوي كاهش وابستگي به نفت و فروش ضابطهمند آن در چارچوب اوپك متمايل شد.
بحث افزايش صادرات غيرنفتي يك توفيق راهبردي است كه ميتواند در آينده آرمان استقلال اقتصاد از نفت را تحقق بخشيده و مانع آسيبپذيري امنيت اقتصادي كشور شود در حالي كه در سالهاي 1356و 1357 صادرات غيرنفتي ايران قريب نيم ميليارد دلار و معادل يك چهلم صادرات نفت ارزش داشت، در برخي از سالهاي اخير، صادرات غيرنفتي تا مرز 5 ميليارد دلار پيش رفت؛ يعني 10 برابر نسبت به پيش از انقلاب. اين رقم معادل يك سوم ارزش صادرات نفت بود كه اگر با يك چهلم قبل از انقلاب مقايسه شود، نشانه افزايش توان اقتصاد كنوني كشور است.
با توجه به شرايطي كه سالهاست بر كشور حاكم است و دشمنان با طرحها و صدور قطعنامههايشان موانعي را براي رشد اقتصادي كشور ايجاد كردهاند، بايد در تحليل دستاوردهاي اقتصادي دولتها به اين مهم توجه كرد تا با تحليل صحيح امروز، بتوانيم براي فردا گامهاي بلند و قاطعي براي فردا برداريم
افزايش سهم گاز در الگوي مصرف انرژي كشور نيز از اهداف مطرح در پيروزي انقلاب بوده و حصول آن به عنوان يكي از آثار و نتايج مثبت انقلاب اسلامي قابل ارزيابي است. آمارها نشان ميدهند كه سهم گاز در الگوي مصرف انرژي طي دو دهه از انقلاب به قريب 80 درصد رسيده است. بنابراين، گاز، كه يك ثروت عظيم خدادادي است و ساليان درازي بيمصرف ميسوخت، اينك جايگزين نفت ميشود و وابستگي صنعت و اقتصاد كشور به نفت را كم ميكند و اين فرصت را نيز فراهم ميسازد كه سهم بيشتري از نفت بهجاي مصرف داخلي، صادر شده و براي اقتصاد ما ارز فراهم شود.
*وضعيت صنعتي كشور
در زمينه صنعت كه از مهمترين بخشهاي بدنه اقتصاد كشور است، ايران پيشرفت خوب و قابل توجهي داشته است تا جايي كه كشوري كه پيش از انقلاب تقريبا تمامي كالاهاي صنعتي خود را از خارج وارد ميكرد، اكنون در بيشتر زمينهها خود به توليدكننده تبديل شده است و توليداتش نيز در بسياري از موارد، از لحاظ كيفيت و استاندارد قابل رقابت با مشابه خارجي است. در سالهاي اخير، شاهد رشد بالاي 12درصد در صنعت بودهايم كه اين مهم در سايه خودباوري محقق شده است.
در زمينه كشاورزي و دامداري نيز طبق آمار رسمي دولت، در سال 1356 دولت ايران فقط قدرت تأمين مواد غذايي مردم خود براي 33 روز را داشت و مجبور بود باقي مواد غذايي خود را از خارج وارد كند. براي مثال، مرغ را از فرانسه، تخم مرغ را از اسرائيل، سيب را از لبنان، پنير را از دانمارك و... وارد ميكرده، اما اكنون عليرغم دو برابر شدن جمعيت، بيش از سيصد روز در سال مواد غذايي خود را در داخل تأمين ميكند و در بيشتر زمينهها خوداتكا شده است. هر چند متاسفانه طي سالهاي اخير برخي سودجويان با واردات خارج از ضابطه و قانون موجبات بهم ريختگي بازار را فراهم كردند، اما در نهايت ايران اسلامي اين روزها در مقايسه با گذشته توانسته است روي پاي خود ايستاده و متناسب با نيازش به توليد صنعتي و غذايي ميپردازد.
با اين اوصاف و با توجه به گستردگي حوزه اقتصاد، تنها به موضوعات اقتصاد كلان در اين نوشتار كوتاه پرداخته شده است و تاكيد بر آن است كه طي سالهايي كه از پيروزي انقلاب ميگذرد، دولتها با تمام توان براي پيشبرد و تحقق برنامههاي كشور تلاش كردهاند. در اين راه موانع بسياري وجود داشته است كه تحريمها يكي از مهمترين و موثرترين آنهاست. دولتهاي پس از انقلاب درگير جنگ بوده اند و دولتهاي پس از آن نيز درگير خنثي كردن و بهبود آثار ناشي از جنگ بر پيكره اقتصاد و دولتي نيز درگير از بين بردن آثار وارده از سوي تحريم. اما در كنار همه اينها با مديريت كلان حاكم بر كشور نظام هر بار از اين گردنههاي سخت به سلامت عبور كرده است و در راستاي همين برنامهريزيها در حال حاضر ايران اسلامي به مرز خوداتكايي رسيده است.
معصومه نصيري
بخش اقتصاد تبيان
انقلاب اسلامي ايران و بيداري اسلامي در منطقه
تأثير رهبري حضرت امام خميني(ره) در بيداري مستضعفان و مسلمانان جهان بر هيچكس پوشيده نيست. اين تأثير را بايد از بعد مذهبي بسيار كم نظير به شمار آورد، چون شخصيتي در جهان سراغ نداريم كه تا اين اندازه انديشهها، انقلاب و عملكردش بر عرصه بينالمللي تأثير گذاشته باشد.
امام خميني معناي قدرت را نه تنها در جهان اسلام، بلكه در سراسر دنيا تغيير داد، قدرتي كه قبل از او متكي بر منافع مادي بود، پس از پيروزي انقلاب تبديل به احترام به عقايد، پرورش افكار و اطلاعرساني شد.
نگاهي به سرگذشت رهبران انقلابهاي جهان نشان ميدهد كه هيچيك از آنها به اندازه امام خميني توان برقراري ارتباط صميمي و مردمي با طبقات مختلف اجتماعي را نداشتند. امام بيش از هر رهبر ديگري موفق شد، پيام اسلام را به زبان ساده به مسلمانان برساند و اين يكي از اسرار بزرگ پيروزي انقلاب اسلامي است.
همچنين ساده زيستي و دوري از تجملات موجب شد تا مردم او را بيش از هركس ديگري براي رهبري اصلح بدانند. زندگي امام چه در دوران طلبگي و چه در زمان مرجعيت و چه در زمان به دست گرفتن رهبري مردم همراه با ساده زيستي بود و تمام هم و غم ايشان نجات امت اسلامي از گمراهي و عقبماندگي مادي و معنوي بود، همانطور كه اين دغدغه خاطر وي در قبال همه ملتها بود. ارسال پيام به گورباچوف و پاپ بيانگر اين دغدغه بود كه از راه هدايت و سعادت ابدي به سمت سعادت دنيا منحرف شده بودند.
امام خميني(ره) را بايد تنها انديشمندي دانست طي چند قرن گذشته، هم به نظريهپردازي انقلاب پرداخت و هم خود آن را به اجرا گذاشت و در تاريخ كمتر ميبينيم رهبراني كه هم بنويسند چرا بايد انقلاب كرد و هم به ميدان آيند و انقلابي كه از آن سخن گفتهاند را خلق كنند. به همين دليل بايد گفت ارتباط علم و عمل، از دلايل موفقيت امام در برپايي انقلاب اسلامي بود.
يكي از مهمترين تأثيرات امام خميني و انقلاب اسلامي بهرهگيري از دين در جهت ايجاد تحول مطلوب اجتماعي بود، ايشان با تكيه بر دين مفهوم قدرت را تغيير دادند تا مسلمانان دريابند، قدرت واقعي همان قدرت الهي است و به كمك چنين قدرتي ميتوان به حقوق خويش دست يافت.
نمونههايي از تأثيرات انقلاب اسلامي
آگاهي سياسي: پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تشكلهاي مردمي متعددي به طور خودجوش شكل گرفت و ارتباط اين تشكلها با ديگر نقاط جهان برقرار شد كه البته خشم بسياري از محافل غربي از جمله آمريكا را برانگيخت، مردم ايران بدون توجه به اين واكنشها، صدور بيداري اسلامي را ادامه دادند تا به بركت الگوي ارائه شده از سوي انقلاب اسلامي زمينه حضور سياسي و اجتماعي مردم ديگر كشورها در اين دو عرصه فراهم شود.
حجاب اسلامي: تصويري كه انقلاب اسلامي از زن ارائه كرد، دو تأثير مهم برجاي گذاشته است. اول آنكه زن مسلمان، موجودي خانهنشين و منفعل نيست. برخلاف تصور غرب كه تصور ميكردند، زن ايراني فعاليت اجتماعي نداشته و تنها به خانهداري مشغول است. دوم اينكه نگرش به زنان مسلمان تغيير كرد.
وحدت دين و دولت: درحال حاضر جريانهاي اسلامگرا در ميان مهمترين گروههاي سياسي جهان قرار دارند و بر اين باورند، دين و سياست با يكديگر ارتباط داشته و تفكيك ناپذيرند. اين باور متأثر از انقلاب اسلامي و نظريه جهانگرايي آن يعني تلفيق دين و سياست است.
يكي از مهمترين تأثيرات امام خميني و انقلاب اسلامي بهرهگيري از دين در جهت ايجاد تحول مطلوب اجتماعي بود، ايشان با تكيه بر دين مفهوم قدرت را تغيير دادند تا مسلمانان دريابند، قدرت واقعي همان قدرت الهي است و به كمك چنين قدرتي ميتوان به حقوق خويش دست يافت
امام خميني با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، اين نظريه را به عنوان عاليترين و وسيعترين مظهر پيوند دين و دولت مطرح كرد و بر اين عقيده بود كه اراده مستضعفان، سرانجام به رهبري جهان توسط آنان منجر ميشود.
پيوند خوردن مذهب و سياست اسلامي ناشي از انقلاب اسلامي، آمريكا را بر آن داشت كه اسلامگرايي را از عوامل نابودي جهان دانسته و انقلاب اسلامي را خطر عمدهاي براي منافع خود تلقي، در نتيجه تلاش كند از دشمنان جنبشهاي اسلامي- سياسي حمايت كند.
مبارزه با استكبار: يكي از تحولات پس از انقلاب اسلامي، انتخاب اسلام به عنوان راهي براي مبارزه با استبداد و استكبار بود. تبديل قضيه فلسطين از يك مسأله ناسيوناليستي و كمونيستي به يك قضيه اسلامي، يكي از برجستهترين ارزشهايي است كه از انقلاب اسلامي گرفته شد. بنابراين قضيه و مقاومت فلسطيني براي خارج شدن از بنبست مبارزه بيسرانجام خود اسلام را تنها ابزار كارآمد يافت.
انتفاضه و وابسته نبودن آن به گروههاي داخلي و كشورهاي خارجي، تبديل مساجد و گسترش تعداد آن به دليل تقويت روحيه جهاد اسلامي، ثبات و وحدت بين مبارزان، توسعه حضور مردم در نمازهاي جمعه و جماعات، انتشار نشريههاي انقلابي همه از نشانههاي رويكرد جنبش فلسطين به اسلام و بكارگيري شيوههاي اسلامي انقلاب اسلامي ايران در مبارزه عليه رژيم صهيونيستي است.
انقلاب اسلامي به صورتهاي مختلف ساختارهاي پذيرفته شده جهان را شكست و به جاي آن، ساختارهاي ارزشي جديدي را جايگزين ساخت. به عنوان نمونه در انديشه مدرنيته براي انتقال جامعه سنتي به مدرن، نياز به يك الگوي جهاني توسعه است، الگويي برگرفته از غرب پيشرفته باشد. اما انقلاب اسلامي با زير سوال بردن مباني توسعه غرب و نفي دنياگرايي افراطي تاكيد كرد، در توسعه اجتماعي نيازي به توسل به الگوهاي غربي نيست.
ازسوي ديگر انقلاب اسلامي با طرد نظريه توسعه و زندگي بدون معنويت، فضاي ارزشي تازهاي را به روي جهانيان گشود كه در آن هم به نيازهاي مادي و هم به نيازهاي معنوي پاسخ داده ميشود.
مردمي بودن : يكي از ويژگيهاي انقلاب اسلامي ايران، مردمي بودن آن است و اين بدين معناست كه اسلام توانايي بسيج تودههاي مردم را دارد. طي سه دههاي كه از انقلاب اسلامي ميگذرد، نمونههاي فراواني از رويكرد مردم در حركتهاي سياسي ديده شده كه از جمله آنها ميتوان به انتخاب شعارهاي مردم اشاره كرد كه «الله اكبر و لا اله لا الله» مهمترين اين شعارهاست.
نكته ديگر اينكه انقلاب اسلامي به جهانيان آموخت، مشروعيت نظام سياسي بايد بر آراي واقعي مردم استوار باشد و به همين دليل بود كه اصل خود را بر همهپرسي گذاشت، و اين كار نه فقط عملي شجاعانه كه انديشهاي فراتر از دموكراسي غربي است.
الگوي جهاني: انقلاب اسلامي در صدد تاسيس نظمي جهاني برپايه دين است و براي تحقق اين هدف، دو استراتژي را در پيش گرفته است. نخست، پيروي از از يك برنامه كوتاه مدت با هدف مقابله با جهانيسازي در مفهوم غربي آن و تلاش براي جلوگيري از برقراري نظامي جهاني مبتني برآموزهها و ارزشهاي غربي و دوم، اجراي برنامهاي دراز مدت به منظور تضعيف جهانيشدن غربي با ارائه تصويري از نظام مطلوب و آرماني اسلامي و برانگيختن اشتياق جهانيان به اين حكومت.
نظام جهاني از ديدگاه انقلاب اسلامي
اين نظام، همان نظام امامت و امت است كه به زعامت امام معصوم تشكيل شده و امام با بهرهگيري از علم لدني، عصمت و امدادهاي الهي، نظام عادلانهاي را پايهريزي ميكند و تمام ملتها، دولتها و سرزمينها را تحت عنوان امت واحد به سوي كمال انساني و اسلامي سوق ميدهد.
رهبري و امامت در نظام جهاني اسلام، از سه ويژگي رهبري مركز عقيده، معنويت و سياست است؛ رهبري، منتخب پيامبر و يا منتخب مستقيم و غيرمستقيم امام معصوم است و به دست گرفتن حكومت، با پذيرش مردم ارتباط پيدا ميكند، برخوردار است.
ازسوي ديگر انقلاب اسلامي با طرد نظريه توسعه و زندگي بدون معنويت، فضاي ارزشي تازهاي را به روي جهانيان گشود كه در آن هم به نيازهاي مادي و هم به نيازهاي معنوي پاسخ داده ميشود
جامعه جهاني در نظام جهاني مبتني بر اسلام داراي استقلال كامل و برآورنده نيازهاي بنيادين و اساسي فطري و روحي انسان است. در اين نظام از تعلقات ملي، رهبريهاي چندگانه و مزورانه، قانونهاي خطاپذير بشري و حاكميت شيطان كه ريشه منازعات، مشاجرات و مجادلات جهان است، خبري نيست.
انسانها در جامعه جهاني اسلامي، اعمال حاكميت و قانون خدا بر روي زمين را به رهبر الهي ميسپارند. در حقيقت، حاكميت الهي به صورت اراده امام تجلي يافته و مرزهاي اعتباري و قراردادي موجود در دنيا را زايل ميكند.
به همين دليل بايد نتايجي كه از رابطه و تعامل انقلاب اسلامي با بيداري اسلامي حاصل ميشود، بسيار و متعدد است:
- بيداري اسلامي اگرچه قدمتي طولاني دارد، اما انقلاب اسلامي در گسترش و تعميق آن نقش تعيين كننده داشته است.
- اثرگذاري انقلاب اسلامي بر بيداري اسلامي از جهات مختلف تأييد ميشود، به عنوان مثال از سخنان امام(ره) و نيز مواضع مقام معظم رهبري و همچنين از رشد تحولات اسلامي در دهههاي اخير ميتوان تأثير انقلاب ايران بر جنبش بيداري اسلامي را مشاهده كرد.
- انقلاب اسلامي ايران، انديشه تلاش براي تحقق برابري و عدالت اجتماعي را در بين مردم جهان تقويت كرد و واكنش مسلمانان در برابر غرب و غرب زدگي را افزايش داد.
امروزه ترديدي نيست كه مقاومت دولت و ملت ونزوئلا در مقابل آمريكا، متأثر از انقلاب اسلامي است. كاسترو با حمايتهاي جمهوري اسلامي به رويارويي انقلاب و كشورش با آمريكا ادامه ميدهد. حزب الله لبنان با درسگيري از استقلالطلبي انقلاب مردم ايران ميكوشد، استقلال لنبان را در مقابل رژيم صهيونيستي حفظ كند.
دستيابي ايران به استقلال سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي به الگويي براي كشورهاي ديگر از جمله كشورهاي خاورميانه تبديل شده و آنان در جنگ با متجاوزين به كشورشان، با همان شعار (مرگ بر آمريكا)، شيوه (بسيج مردمي)، سلاح (سبك و متعارف) و سمبل (توكل بر خدا) خواهان انقلاب اسلامي هستند و همينهاست كه استكبار را بسيار نگران كرده است.
قبس زعفراني
بخش سياست تبيان
وجه به سياستهاي كلي نظام،راهي براي پيشرفت كشور
«امروز نظام اسلامى، جمهورى اسلامى، ملت و جوانان ايران در دنياى اسلام مثل ستاره مىدرخشند. به شما نگاه مىكنند و از شما الهام مىگيرند. مراقب خودتان باشيد. وحدت خودتان را حفظ كنيد. اميد خودتان را به آينده حفظ كنيد. مسئولان قدر اين ملت را بدانند. دستگاههاى مختلف نظام اسلامى با وحدت و همدلى كارهايى را كه برعهده آنهاست، بهخوبى انجام دهند و ملت را از كاركرد و تلاش خود خشنود و راضى كنند.»
اينها بخشي از بيانات مقام معظم رهبري است كه در آن، با اشاره به جايگاه جمهوري اسلامي ايران، مردم و بويژه مسئولان كشور را بر لزوم حفظ وحدت تاكيد داده اند. مقام معظم رهبري با اشاره به مسايل داخلي و خارجي كشور، جايگاه فعلي ايران اسلامي را مناسب و رو به جلو ارزيابي مي كنند و در عين حال تاكيد مي كنند كه تا نقطه مطلوب فاصله هايي وجود دارد.
سياست داخلي هر كشوري بخش هاي مختلفي را شامل مي شود كه هر كدام در جاي خود حائز اهميت است و در ضمن در كشورهاي مختلف، تعيين خط مشي ها براي اداره هر يك از اين ابعاد، بر عهده يك افراد يا گروه هاي مرجع خاصي است.
در كشور ما نيز مقام معظم رهبري در كنار بيانات و رهنمودهايي كه در سخنراني هاي مختلف خود مطرح مي كنند، بطور رسمي تر، در قالب سياست هاي كلي بخش هاي مختلف كشور خط مشي مناسب براي اداره كشور را نشان مي دهند.
البته تعيين اين خط مشي ها و در نتيجه تهيه سياست هاي كلي هر بخش، در نظام جمهوري اسلامي ايران با مشورت و كار جمعي يك گروه مشورتي به نام مجمع تشخيص مصلحت نظام انجام مي گيرد كه به جز اعضاي حقوقي آن نظير روساي سه قوه، از تعدادي عضو حقيقي نيز بهره مي گيرد كه توسط مقام معظم رهبري منصوب مي شوند.
يكي از مهمترين وظايف مجمع تشخيص مصلحت نظام، ارايه مشاوره به مقام معظم رهبري در تعيين سياست هاي كلي نظام جمهوري اسلامي ايران است. طبق اصل 110 قانون اساسي، «تعيين سياست هاي كلي نظام جمهوري اسلامي ايران» پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام، از وظايف رهبري شمرده شده است.
از سال 1377 تا كنون بيش از 30 مورد مورد سياست كلي توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام تصويب وتقديم مقام معظم رهبري شده كه از اين ميان تعدادي از سوي رهبر انقلاب ابلاغ و تعدادي نيز جهت تصويب نهايي و ابلاغ، در اختيار ايشان قرار داده شده است.
تعيين اين خط مشي ها و در نتيجه تهيه سياست هاي كلي هر بخش، در نظام جمهوري اسلامي ايران با مشورت و كار جمعي يك گروه مشورتي به نام مجمع تشخيص مصلحت نظام انجام مي گيرد كه به جز اعضاي حقوقي آن نظير روساي سه قوه، از تعدادي عضو حقيقي نيز بهره مي گيرد كه توسط مقام معظم رهبري منصوب مي شوند
امور فرهنگي، مسكن و شهرسازي، امور اجتماعي - سياسي، امور دفاعي، امنيت ملي، پدافند غير عامل، آمايش سرزميني، توسعه پايدار، اقوام و مذاهب، مشاركت اجتماعي، مديريت و نظام اداري، خودكفايي امنيتي و دفاعي، امنيت اقتصادي و امور ايثارگران از جمله حوزه هايي هستند كه از سال 77 تا امروز سياست هاي كلي براي آنها تعريف و بعضا ابلاغ شده است. البته به اين فهرست بايد برنامه هاي پنج ساله توسعه را نيز اضافه كرد.
نقطه مطلوبي كه به آن اشاره شد، در واقع همان مواردي است كه در متن سند چشم انداز بيست ساله كشور يا سند ايران 1404 به آنها اشاره شده، از جمله اينكه در بخشي از اين سند آمده است: جامعه ايراني در افق اين چشم انداز چنين ويژگي هايي خواهد داشت كه توسعه يافته، متناسب با مقتضيات فرهنگي، جغرافيايي و تاريخي خود، متكي بر اصول اخلاقي و ارزش هاي اسلامي، ملي و انقلابي، با تاكيد بر مردم سالاري ديني، عدالت اجتماعي، آزادي هاي مشروع، حفظ كرامت و حقوق انسان ها و بهره مندي از امنيت اجتماعي و قضايي است.
اما رسيدن به چنين جايگاهي ملزوماتي دارد كه به گفته مقام معظم رهبري، يكي از مهم ترين لوازم آن، اتحاد و وحدت ميان مردم كشور و ميان مسئولان است؛ كما اينكه در سخنراني هاي خود بارها به اين مساله اشاره كرده اند:
«اين مساله اتحاد و وحدت كلمه در ميان مسلمانان و امت اسلام با يك نگاه؛ و در ميان ملتهاى مسلمان در هر كشورى، اتحاد ميان مردم كشور و ابعاض گوناگون اين ملتها، مهم است؛ در مورد ما هم همين صادق است. اينى كه ما مكرر عرض ميكنيم به جناحهاى سياسى، به مسئولين محترم براى حفظ وحدت، به كسانى كه داراى منبر گفتگو هستند؛ چه روزنامه، چه پايگاههاى اينترنتى، چه بلندگوهاى گوناگون دستگاههاى اجرائى و غير اجرائى، توصيهى ما دائماً به دوستان، برادران، مسئولان، صاحبان قلم، صاحبان بيان نسبت به امر وحدت، به خاطر اين است كه وحدت يك عنصر عظيم است و كشور ما با اتحادى كه خوشبختانه ملت دارند - كه اين اختلافات گوناگون نتوانسته است خوشبختانه ملت را تجزيه كند - يكپارچگىاش در حد بالائى محفوظ مانده است. مسئولين هم اختلاف سليقه دارند، اما اختلاف سليقه تا وقتى كه به گريبانگيرى منتهى نشود، هيچ اشكالى ندارد. همين اتحاد و اين همدلى توانسته است كشور را در چشم دشمنان به عنوان يك مجموعهى مقتدر، به عنوان يك كشور مقتدر حفظ بكند. الان هم همين جور است. من چندى پيش سفارش كردم نسبت به اتحاد و وحدت؛ خوشبختانه مسئولين محترم قوا تجاوب كردند؛ خيلى با ارزش است.»
در كشور ما نيز مقام معظم رهبري در كنار بيانات و رهنمودهايي كه در سخنراني هاي مختلف خود مطرح مي كنند، بطور رسمي تر، در قالب سياست هاي كلي بخش هاي مختلف كشور خط مشي مناسب براي اداره كشور را نشان مي دهند
ايشان تاكيد كرده اند كه در صورت حفظ وحدت و يكپارچگي، وضعيت ايران در عرصه هاي مختلف داخلي و خارجي، در جايگاهي كه شايسته ملت ايران است قرار مي گيرد:
«وحدت ملت ايران، اتحاد كلمه مسئولان كشور، همكارى دستگاههاى مختلف، وظيفهشناسى و مسئوليتشناسى آحاد مردم مي تواند ما را به پيشرفتهاى بيشترى برساند، مي تواند آن چهرهاى را كه متناسب با اين كشور و اين ملت عزيز و با استعداد است، براى ما به وجود بياورد.»
در واقع تاكيد رهبري بر اين مساله، نوعي آسيب شناسي وضعيت كنوني كشور نيز محسوب مي شود چراكه ميتوان فهميد كه يكي از بزرگترين موانع در راه پيشرفت كشور در زمينه هاي مختلف داخلي و خارجي، نقض كردن گاه و بيگاه اصل وحدت توسط مسئولان كشور است و همين مساله به عنوان يكي از مهمترين نقاط ضعف كشور محسوب مي شود.
اما مهمترين نقطه قوت نظام در اين مسير، وجود همين خط مشي هاست كه همانطور كه اشاره شد، هم در بيانات مقام معظم رهبري قابل احصاء است و هم در سياست هاي كلي كه از سوي ايشان ابلاغ مي شود وجود دارد اما لازمه برتري يافتن نقاط قوت بر نقاط ضعف، اهتمام بيشتر مسئولان به رهنمودهاي رهبري و حركت بر اساس سياست هاي كلي نظام به عنوان يك اصل است.
حسين آشنا
بخش سياست تبيان