سلام دوستان
نميدونم چه بگويم ولي شروع مي كنم
من خرداد امسال 18ساله شدم:يعني به جايي رسيدم كه حداقل تنها كاري كه براي رهبرم مي تونم بنمايم :وبلاگنويسي در اينترنت وراهپيمايي 22بهمن ودفاع از حقانيت اين انقلاب هست:من جوان 18ساله فردا صبح ساعت9با مسجد محله امان به راهپيمايي 22بهمن مي روم تا لبيكي باشد به سخنان رهبر عزيزم.
به شما نيز پيشنهاد مي كنم وازتون خواهش مي كنم شما هم در صحنه حاضر شويد ومشتي محكم بر دهان استكبار گويان بزنيد :
نگزاريدكه دشمن به نانمان وناموسمان تهاجم كند :جا دارد كه يه گفته دوخطه با شما داشته باشم
آن روزها كه دشمن به جانمان حمله كرد،شهدا مارا شرمنده خود كردند ،نكند اين روزها كه دشمن به نانمان حمله كرده است،شرمنده شهدا شويم:
من در اين راهپمايي شركت خواهم كرد.
لبيك يا خامنه اي ،لبيك يا رسول است
به ميدان امام حسين كه شديم وارد خيابان سپه شديم:دقيقه به دقيقه به جمعيت اضافه مي شد :يكي نداي مرگ بر آمريكا مي داد ،يكي نداي مرگ بر اسراييل ،هر كدوم از اقشار از محله هاي مختلف اصفهان داشتند به سوي ميدان امام (ره)مي رفتند ونداي الله اكبر خامنه اي رهبر سر مي دادند :چهارراه مسجد حكيم را ردكرديم :يك سري از سربازان زحمت كش ارتش با نواي طبل وساز از ما استقبال مي كردند ديگر وارد ميدان امام شديم وپرچم ايران كه فكر كنم حدود 33ويا 35متر داشت را باز كردند وهمه بر بالاي سر خود گرفتند تا جايگاه ميدان امام كه امام جمعه اصفهان وديگر مسوولين استان سخنراني كردند.
يا علي
ادامه اولين دلنوشته من بودم.
منتظر نظرات خوبتون هستم
با سلام خدمت همه ي شما بازديدگنندگان محترم
با خودم گفتم بيام ودلنوشته از 22بهمن 90اصفهان كه ساعت 9صبح رفتم مسجد وبا يه گروه ويه وانت راه افتاديم تا بريم ميدان امام :يه پرچم ايران بزرگ به من دادند وگفتند پشت جمعيت آن ها را ساماندهي كنم ومن هم نمدم رفتيم ورسيديم به ميدان شهدا :ديدم دارد هي به جمعيت افزوده مي شود :همه باهم مي گفتند مرگ بر آمريكا،مرگ برآمريكا وپيش مي رفتند ديدم چهارراه تختي را رد كرديم ،ديدم از از آن چهارراه هم همه دارند وارد خيابان چهارباغ پايين مي شوند با آن ها پيش رفتيم تا رسيديم به ميدان امام حسين (دروازه دولت )ووارد خيابان سپاه شديم.
بقيه داستان را دوستان در پست بعدي بهتون مي گم...