كتاب: پيرامون انقلاب اسلامى صفحه 32نويسنده: استاد شهيد مرتضى مطهرى
در زمان ما اين مسئله-تكيه بر روى منشا طبقاتى انقلابها -رواج بسيار پيدا كرده و حتى كسانى هم كه از مفاهيم اسلامى سخن ميگويند و دم از فرهنگ اسلامى ميزنند، خيلى زياد روى مسئله مستضعفين،استضعافگرى و استضعاف شدگى تكيه ميكنند. بطورى كه اين افراط بنوعى تحريف و انحراف كشيده شده است.
پیروان نظریه دوم میگویند،بخلاف آنچه معتقدان نظر اول ادعا میکنند،همه انقلابها ریشه مادى صرف ندارد.البته ممکن است ریشه پارهاى از انقلابها دو قطبى شدن جامعه از نظر اقتصادى و مادى باشد،و یک شاهد مثال در اینمورد تعبیر حضرت امیر(ع) است در خطبهاى که بمناسبت آغاز خلافت ایراد فرمود. (1).
امام علیه السلام در این خطبه از کظه ظالم-سیرى و اشباع ظالم-و سغب مظلوم-گرسنه ماندن مظلوم-نام میبرد.یعنى دو قطبى شدن جامعه و تقسیم آن بمعدودى افراد سیر و کثیرى افراد گرسنه.سیرى که از شدت پرخورى ثقل کرده و باصطلاح تخمه (سوء هاضمه)پیدا میکند و گرسنهاى که از شدت محرومیتشکمش به پشتش مىچسبد.
بر طبق نظر دوم درباره انقلابها،تقسیم جامعه از نظر اجتماعى و اقتصادى به دو قطب محروم و مرفه شرط ضرورى پیدایش انقلاب نیست.بسا ممکن است انقلابى خصلت انسانى محض داشته باشد.طغیان به جهت گرسنگى،اختصاص بانسان ندارد. حیوان هم اگر خیلى گرسنه بماند بسا هست که علیه انسان یا حیوانهاى دیگر و یا حتى علیه صاحبش طغیان میکند.حال آنکه در بسیارى موارد انقلابها صرفا خصلت انسانى داشتهاند.انقلاب هنگامى مىتواند انسانى باشد که ماهیتى آزادیخواهانه و ماهیتى سیاسى داشته باشد نه ماهیتى اقتصادى.چون این امکان هست در جامعهاى شکمها را سیر بکنند و گرسنگىها را تا حدى و یا بطور کلى از بین ببرند،ولى بمردم حق آزادى ندهند،حق دخالت در سرنوشتخود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند.مىدانیم که هیچ کدام از این مسائل به عوامل اقتصادى مربوط نیستند. در چنین جامعهاى،مردم براى کسب این حقوق از دست رفته قیام میکنند و انقلاب براه میاندازند و به این ترتیب انقلابى نه با ماهیت اقتصادى بلکه با ماهیتى دمکراتیک و لیبرالى بوجود میآورند.
پىنوشت:
1- اگر آن جمعیت انبوه حاضر نمىشدند و یارى نمیدادند تا حجتتمام شود،و اگر نبود عهدى که خداى تعالى از علما و از دانایان گرفتهتا راضى نشوند،بر سیرى ظالم و گرسنه ماندن مظلوم...(خطبه شقشقیه)